۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

ولنتاین هسته‌ای / خاطره‌ی زوبین نصیری از عبدالله

به جرأت می توانم بگویم که هیچ یک از اقوام و دوستان عبدالله را نمی توانید پیدا کنید که با نگاه کردن به کتابخانه‌اش به یاد او نیفتد. هدیه دادن محصولات فرهنگی بالاخص کتاب یکی از عادات زبان‌زد عبد است. من هم به واسطه رفاقت صمیمانه‌ای که با او دارم طعم شیرین تبحر او در انتخاب کتاب مطابق با سلیقه هدیه‌گیرنده را بارها چشیده ام. در یکی از سفرهایش به مشهد که اکنون محبس او شده است کتابی با عنوان شورای امنیت سازمان ملل متحد و تحولات افغانستان (از زمان اشغال افغانستان توسط شوروی سابق تا اولین انتخابات) برایم سوغاتی آورد. هدیه‌دادن چنین کتابی به یک دانشجوی حقوق بین‌الملل بی‌شک ریشه در حسن انتخاب هدیه‌دهنده دارد ولی اهمیت اصلی‌اش این است که عبدالله این کتاب را از کجا پیدا کرده است؟ پشت جلد کتاب نوشته ناشر: محمد ابراهیم شریعتی افغانی. در واقع گردآورنده که از اتباع افغانستان است خود ناشر کتاب در ایران بوده است پس قاعدتاً در کتاب فروشی های معمول که محل مراجعه ماست پیدا نمی شود به علاوه کتاب درسی هم نیست که بتوان از کتاب‌فروشی‌های فروشنده این نوع کتاب ها خریدش و برای پیدا کردن چنین کتاب مرجع مفیدی باید کتاب شناس حرفه‌ای بود که البته عبدالله هست. پیشتر هم کتاب افغانستان و هفت سال سلطه طالبان نوشته وحید مژده را به من معرفی کرد که خواندنش به علت نگارش به فارسی رایج میان افغان ها علاوه بر نکاتی که از آن یاد گرفتم لذتی فراوان بردم و همیشه بعد از نام نویسنده نام عبدالله را در خاطرم تداعی می کند.
یکی از عادات رایج در دوستی من و عبدالله خرید کتاب های عبد فی‌المجلس بود. گاه می دیدم کتابی در دست دارد و یا آورده که به من نشان بدهد بدون اینکه اجازه هر واکنشی به او بدهم فی المجلس به بیع قطعی با اسقاط کافه خیارات از او می خریدم و ثمن‌اش را فی‌الفور می پرداختم و عبدی با محبت هم البته اعتراضی نمی کرد. جالب اینجاست که یکبار پدر هم فی المجلس یکی از کتاب های عبدالله را خرید. این خریدهای فی المجلس به آنچان سرعتی انجام می شد که عبد فرصت تعارف برای اهدا کتاب را هم پیدا نمی کرد. دلیل این سرعت هم معمولاً این بود که عبدالله رنج گشتن و پیدا کردن کتاب های خواندنی نایاب و کم یاب و کم شمارگان را کشیده بود و ما هم مترصد فرصتی بودیم که گنج عبدی را نابرده رنج تصاحب کنیم.
از بهمن ماه سال قبل با یکی از دوستان قرار گذاشته بودم نوروز امسال کتاب در تیر رس حادثه (زندگینامه سیاسی قوام‌السلطنه) را با هم بخوانیم. با رسیدن موعد و بعد از آنکه 70 صفحه ای از کتاب را خوانده بودم. بر حسب اتفاق چشمم به صفحه اول کتاب افتاد و ای دل غافل... عبدی کتاب را نوروز 86 به من عیدی داده بود و من فراموش کرده بودم که هدیه‌اش را در نوروز بی عبدالله می خوانم. در تقدیمیه نوشته بود: "عید بر عاشقان مبارک، عاشقان عیدتان مبارک" بغض گلویم را گرفت.
اما خاطره ای که مرا واداشت این پست را بنویسم هدیه بود که در ولنتاین سال 86 از عبدالله گرفتم. شاید تعجب کنید. در عید عشاق یا ولنتاین بر خلاف آنچه در ایران رایج شده است فقط عشاق به هم هدیه نمی دهند گرچه در اکثر ممالک دنیا اغلب این چنین است اما این رسم هم رایج است که بسیاری از دوستان صمیمی یادگاری‌هایی به یکدیگر هدیه می دهند. ظاهراً عبد در همین روز کتابی پیدا کرده و مثل همیشه در پرسه های فرهنگی اش به یاد من بوده و کتاب را باب طبع من دیده و به دنبال بهانه ای بوده که بخرد و به من هدیه دهد و چیزی به ذهنش نرسید الا استناد به رسوم ولنتاین به روایت اقلیت. صیح 25 بهمن 86 زنگ زد که خانه بمان که دارم برایت هدیه ولنتیان می آورم. آمد کتابی در دست: "دیپلماسی هسته‌ای: 678 روز مدیریت بحران هسته‌ای" چاپ معاونت پژوهش‌های بین‌الملل مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام. کتاب در مورد عملکرد دوره تصدی حسن روحانی در پرونده هسته‌ای است و البته سخت باب طبع من. غریب‌ترین هدیه ولنتاینی بود که تا به حال گرفته ام و احتمالا خواهم گرفت همین مرا واداشت اصرار کنم اول کتاب برایم بنویسد به چه مناسبتی به من هدیه داده است. نوشت:
در ولنتاین هزار و سیصد و هشتاد و شش خورشیدی تقدیم شد به رفیق قدیمی و صمیمی، زوبین نصیری...
این بحران به معنای واقعی کلمه "هسته‌ای" هنوز هم ادامه دارد.
تا چه شود.
امضا
بیست و پنجم بهمن.

به امید آزادیش.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر